اولین بارون زمستونی
سلام قند عسل مامان. دیشب بارون امد اونم چه بارونی چقد دلم میخواست بودی و میبردمت زیر بارون واسه خودت یدنیا بازی میکردی دلم غش میره واسه خندیدنت و جیغ زدنات زودی بیا مامانی که مامانت هفته ی بیست و دوم بیتابه واییی که چقد مونده تا کاکل زری من زمینی بشه ...
نویسنده :
maman zahra
8:36